این نوشته ، حاصل گفتگوی " تام لسیکا " و " آندری تارکوفسکی " است که در تاریخ 16 / 4 / 72 انجام شده و در سال 1993 به چاپ رسیده است .
تارکوفسکی گفت : (( فیلم خوبیه . ولی یه کم ، می دونی ، یه کم زیادی... زیادی ...)) .
اما بدون آنکه جمله اش را به پایان رساند ، ساکت شد . بعد از مکثی کوتاه ، چشمانش به بالا چرخید ، با حرکتی عصبی انگشت اشاره اش را گزید و با قاطعیت گفت : (( نه ، نه ، فیلم خیلی خوبیه ! ))
درست در همین لحظه از او خواستم ، لیستی از ده فیلم برترش تهیه کند . او پیشنهاد مرا بسیار جدی گرفت. برای چند دقیقه ای روی کاغذی خم شد و در افکار خود فرو رفت . بعد شروع کرد به نوشتن لیستی از کارگردان ها. " بونوئل " ، " میزوگوچی " ، " برگمان " ، " برسون " ، " کوروساوا " ، " آنتونیونی " ، " ویگو " . و " درایر " با کمی مکث. و سپس شروع کرد به نوشتن اسم فیلم ها و شماره هر کدام را با وسواس مشخص کرد. زمانی که به نظر می رسید لیست تمام شده ، ناگهان به صورتی غیر منتظره ، فیلمی دیگر را نیز به لیستش اضافه کرد ، " روشنایی های شهر " .
این نسخه ی نهایی لیست " تارکوفسکی " است :
خاطرات یک کشیش روستا ( 1951 – روبرت برسون )
نور زمستانی ( 1962 – اینگمار برگمان )
نازارین ( 1959 – لوئیس بونوئل )
توت فرنگی های وحشی ( 1957 - اینگمار برگمان )
روشنایی های شهر ( 1931 – چارلی چاپلین )
اگتسو مونوگاتاری ( 1953 – کنجی میزوگوچی )
هفت سامورایی ( 1954 – آکیرا کوروساوا )
پرسونا ( 1966 - اینگمار برگمان )
موشت ( 1967 – روبرت برسون )
10. زنی در شن ( 1964 – هیروشی تشیگیهارا )
پس از آن که لیست نوشته شد و تارکوفسکی آن را امضا کرد ( آ . تارکوفسکی 16 / 4 / 72 ) ، ما دوباره به گفتگویمان باز گشتیم ، اما همان طور که انتظارش را داشتم تارکوفسکی به شکل رندانه ای بحث را به سوی چیزهای کم اهمیت تری برد .
امروز که بعد از بیست سال باز می گردم و لیستش را مرور می کنم ، هنوز حیرت می کنم که چه آسان ، انتخاب هایش ، شخصیت او را به عنوان یک هنرمند آشکارمی کند .
درست مثل لیست های " ده فیلم برتر" بیشماری از کارگردان ها ، که هر ساله در مجلات گوناگون به چاپ می رسند ، لیست " تارکوفسکی " هم چیز های بسیاری را آشکار می سازد . اولین آنها این است که فیلم های انتخابی او ، به استثنای " روشنایی های شهر " هیچ کدام از سینمای صامت یا از دهه های 30 و 40 نیستند . علت آن چندان پیچیده به نظر نمی رسد ، چرا که تارکوفسکی ، 50 سال آغازین سینما را ، تنها مقدمه ای برای شروع (( فیلمسازی اصیل)) ، می دانست . و با وجود ارزش زیادی که برای کار های " داوژنکو " و " بارنت " قایل بود ، اما هیچ فیلمی از سینمای شوروی را در لیستش قرار نداد . چه ، او فیلمسازی اصیل را در جایی خارج از وطنش تصور می کرده است. البته نباید تاثیر تجربه های نا خوشایند " تارکوفسکی " ، در مدت فیلم سازیش در اتحاد جماهیر شوروی را فراموش کنیم .
" تارکوفسکی " ، لیستش را نه بر اساس زیباشناسی آثار یک فیلمساز ، بلکه بر اساس مرزهای والایی که هنر فیلمساز می تواند به آن دست یابد بنا کرده است. کارگردان آندری روبلوف سعی در نیل به عمیق ترین مفاهیم معنوی و حداکثر بازنمایی وجودی در آثارش داشت . و به شدت آماده بود تا هر چیزی را که بر خلاف خواسته ها و اهدافش حرکت می کرد پس بزند . لیست او که شامل سه فیلم از " برگمان " است ، بدون شک بیانگر ذائقه ی او چه به عنوان یک بیننده و چه به عنوان یک فیلمساز است . که البته کنش فیلمسازیش بر مخاطب بودنش برتری جسته است ؛ هر چند او از زمانی که شروع به نوشتن لیستش کرد ، تنها اسم فیلمهای مورد علاقه اش را تهیه نمی کرد ، بلکه کارگردانان محبوبش را نیز مشخص می نمود . حس نزدیکی بین " تارکوفسکی " و " برگمان " ، 15 سال قبل از ساختن فیلم " ایثار " در میان این لیست مشخص می شود . با این وجود ، فیلم " برسون " بر حسب اتفاق ، به عنوان فیلم نخست لیستش ، انتخاب نشده بود . " تارکوفسکی " او را منتها درجه خلاقیت منحصر به فرد می دانست : (( روبرت برسون برای من نمونه ای کامل از یک فیلمساز اصیل است ... او ایمانش را به قوانینی قطعی و مشخص که به عینیت هنری منجر می شود از دست نداده است .
... برسون تنها انسانی است که بعد از فشار بی امانی که ذات شهرت است ، خودش باقی مانده و طاقت آورده است .... ))
به نظر من ، حضور عجیب فیلم " روشنایی های شهر " در لیست ، نیز قابل توجیه است . آنچه برای " تارکوفسکی " در این فیلم مهم جلوه می کند ، تکنیک های ناب فیلم برداری یا اشارات فلسفی آن نبود ، بلکه ذات خودشناسی بسیط چاچلین به عنوان یک کارگردان بود : (( چاپلین ، تنها کسی است که بدون ذره ای تردید ، بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ سینما ست . فیلم هایی که او از خود به جای گذاشته است ، هیچگاه رنگ کهنگی به خود نخواهند گرفت .))
حداقل چیزی که ماهیت این لیست ، آشکار می سازد ، مانیفست تارکوفسکی است در دفاع از سینمای مولف .
آبشخور: هفتمین ققنوسhttp://7thghoghnoos.blogfa.com/page/46.aspx