نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

نشان پیکر بالدار یا فروهر با 4000 سال ریشه در تاریخ

نشان پیکر بالدار یا فروهر با 4000 سال ریشه در تاریخ 

بیشتر ایرانیان به یقین نشان پیکر بالدار یا فروهر راکم و بیش دیده اند .اگر ار ایشان بپرسی این نشان چه معنا یا تاریخچه ای دارد اما کمتر پاسخ بسنده ای خواهی شنید .شاید هموطنانمان در کلی تری

ن تعریف آن را یک نشانه زرتشتی بدانند یا نمادی ستیزه جویانه در برابر دکانداری سیاسی مذهبی بر سلطه این روزگار .باری هرچه هست دراین نوشته ((به یاری ویکی پدیا ))می کوشم فرورهر را انگونه که هست بنمایم : 
الف)فَروهَر یا صورت اوستائی آن فَروَشی یا در فارسی باستان فَرورتی و در پهلوی فَروَهر و یا در فارسی باستان فَرورتی و در پهلوی فَروَهر و در فارسی فروهر یکی از نیروهای باطنی است که به عقیدهٔ مزدیستان پیش از پدید آمدن موجودات، وجود داشته و پس از مرگ و نابودی آنها، به عالم بالا رفته و پایدار می‌ماند. این نیروی معنوی را که می‌توان جوهر حیات نامید، فنا و زوالی نیست.
تمام آفریده‌های اهورامزدا چه مینوی و چه مادی حتی خود اهورامزدا دارای فَروهَر هستند. در وندیداد اهورامزدا به زرتشت می‌گوید «فروهر من را که بسیار بلند پایه، نیکو، زیبا، ثابت قدم و در پارسائی تمام است، ستایش کن. 
نشان پیکر بالدار که در دیدگاه متداول باستان‌شناسان و ایران‌شناسان، نگارهٔ اهورامزدا شناخته می‌شود، گاه به آن نام فروهر هم اطلاق می‌شود. نماد خورشید بالدار در فرهنگ خاورمیانه و در تمدن مصر،سوریه، و آشور تاریخی طولانی دارد و نماد فروهر اقتباسی از آن است. نامیدن این نماد به عنوان فروهر به قرن نوزدهم میلادی برمی‌گردد و مدرکی دال بر این که این نماد وابسته به دین زرتشتی باشد وجود ندارد. دانشمندان همواره در مورد نماد فروهر اختلاف نظر داشته‌اند. بسیاری از نوشته‌های علمی، این نماد را اهورامزدا می‌دانند، اما در دین زرتشت، اهورامزدا انتزاعی است و هیچ تصویری برای او قائل نیستند. تصویر انسانی بالای نماد بالدار، هیچ هویت خاصی ندارد و هیچ مدرکی هم دال بر اینکه تصویر زرتشت باشد، موجود نیست. هارولد بیلی، زبان‌شناسی زبان‌های ایرانی ریشهٔ این واژه را از ریشهٔ ایرانی var- (پوشش، محافظت) و fra- (پس راندن) می‌داند و معنی اصلی اولیه واژهٔ فروهر را «دلاوریِ حفاظت‌کننده» عنوان می‌کند.
این واژه در زبان اوستایی فْـرَوَشی (fravashi)، در زبان پارسی باستانفْـرَوَرتی ( (؟) fravarti)، و در پارسی میانه (زبان پهلوی) فْـرَوَهْـر(fravahr) خوانده می‌شود.
در پارسی میانه شکل‌های دیگر این واژه به این‌صورت کاربرد داشته‌است:
fraward, frawahr, frōhar, frawaš, frawaxš

ب)نخستین نماد فروهر، احتمالا منشأ بین النهرینی داشته که با نماد مصری در آشور باستان درهم آمیخته است. هنر آشوری هم این نماد بالدار را با«حمایت الهی» شاه و مردم مرتبط می‌داند. این نماد هم با پیکر انسانی و هم بدون پیکر انسانی دیده می‌شود. بدون پیکر انسانی، نماد خورشید و با پیکر انسانی، نماد آشور، ایزد آشوریان است و در بسیاری از کنده‌کاری‌ها و مُهرها به چشم می‌خورد. 
در ایران تا اوایل قرن بیستم، نماد فروهر تنها یک اثر باستانی به شمار می‌آمد. در سال‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ میلادی، دانشمندی زرتشتی به نام جی.ام.اونوالا در مقاله‌های خود، فروهر را نماد «فرهوشی» یعنی روح نگارندهٔ تعالیم زرتشتی معرفی کرد. با انتشار این مقاله‌ها، زرتشتیان هندی یا پارسیان از میراث باستانی ایرانیشان آگاهی یافتند و استفاده از پیکر بالدار تخت جمشید، به دلیل اهمیت مذهبی و ملّی، به عنوان نماد زرتشت آغاز شد. در سال ۱۹۲۸ میلادی، دانشمند اوستاشناس هندی، ایراک تاراپوروالا، مقاله‌ای منتشر کرد، مبنی بر اینکه پیکر بالدار، اهورامزدا یا فرهوشی نیست، بلکه «خورنه» (فرّ پادشاهی) است. در نخستین دهه‌های قرن بیستم، نگارهٔ فروهر وارد آتشکده‌ها، زیورآلات و نشان انتشاراتی زرتشتی شد و بعد از قرن‌ها، اعتقاد باستانی زرتشتی و نماد استانداردی یافت .
ج) این نشان " فره وشی" یا " فروهر" نام دارد که قدمت آن بیش از 4000 سال تخمین زده شده است . تاریخچه فره وشی ی افروهر به پیش از زایش زرتشت بزرگوار این پیر و فیلسوف خرد و فرهنگ و دانش جهان باز میگردد . سنگ نگاره های شاهنشاهان هخامنشی در کاخهای پرسپولیس و سنگ نگاره های شاهنشاهان ساسانی همه حکایت از آن دارد . نکته هایی ژرف و تامل برانگیز در این نشان پیدا می شود که در دنباله سخن بدان ها می پردازیم :
1.قرار دادن چهره یک پیرمرد سالخورده در این نگاره اشاره به شخص نیکوکاری و یکتا پرستی دارد که رفتار و ظاهر مرتب وپسندیده اش سرمشق و الگوی دیگر مردمان بوده است و دیگران تجربیات وی را ارج می نهادند .
2.دست راست نگاره به سوی آسمان دراز شده است که این اشاره به ستایش "دادار هستی اورمزد" خدای واحد ایرانیان دارد که زرتشت در 4000 سال پیش آنرا به جهان هدیه نمود .
3.چنبره ای ( حلقه ای ) دردست چپ نگاره وجود دارد که نشان از عهد و پیمانی است که بین انسان و اهورامزدا بسته میشود و انسان باید خدای واحد را ستایش کند و همیشه در همه امور وی را ناظر بر کارهای خود بداند . مورخین حلقه های ازدواجی که بین جوانان رد و بدل می شود را برگرفته شده از همین چنبره میدانند و آنرا یک سنت ایرانی میدانند که به جهان صادر شده است . زیرا زن و شوهر نیز با دادن چنبره ( حلقه ) به یکدیگر پیمانی را با هم امضا نموده اند که همیشه به یکدیگر وفادار بمانند .
4.بالهای کشیده شده در دو طرف نگاره اشاره به تندیس پرواز به سوی پیشرفت و ترقی در میان انسانهاست و در نهایت امر رسیدن به اورمزد دادار هستی خدای واحد ایرانیان است .
5.سه قسمتی که روی بالها به صورت طبقه بندی شده قرار گرفته است اشاره به سه دستور جاودانه پیر خرد و دانش جهان "اشو زرتشت" دارد . که بی شک میتوان گفت تا میلیون سال دیگر تا جهان در جهان باقی باشد این سه فرمان پابرجاست و همیشه الگو و راهنمای مردمان جهان است . این سه فرمان که روی بالهای فروهر نقش بسته شده همان کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک ایرانیان است .
6.در میان کمر پیرمرد ایرانی یک چنبره ( حلقه ) بزرگ قرار گرفته شده است که اشاره به " دایره روزگار" و جهان هستی دارد که انسان در این میان قرار گرفته است و مردمان موظف شده اند در میان این چنبره روزگار روشی را برای زندگی برگزینند که پس از مرگ روحشان شاد و قرین رحمت و آمرزش الهی قرار بگیرد .
7.دو رشته از چنبره ( حلقه ) به پایین آویزان شده است که نشان از دو عنصر باستانی ایران دارد . یکی سوی راست و دیگری سوی چپ . نخست " سپنته مینو" که همان نیروی الهی اهورامزدا است و دیگری "انگره مینو" که نشان از نیروی شر و اهریمنی است . انسان در میان دو نیروی خیر و شر قرار گرفته است که با کوچکترین لرزشی به تباهی کشیده می شود و نابود خواهد شد . پس اگر از کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک پیروی کند همیشه نیروی سپنته مینو در کنار وی خواهد بود و او به کمال خواهد رسید و هم در این دنیا نیک زندگی خواهد کرد و هم در دنیای پسین روحش شاد و آمرزیده خواهد بود .
8.انتهای لباس پیرمرد سالخورده باستانی ایران که قدمتی بیش از 4000 سال دارد به صورت سه طبقه بنا گذاشته شده است که اشاره به کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک دارد . پس تنها و زیباترین راه و روش نیک زندگی کردن و به کمال رسیدن از دید اشو زرتشت همین سه فرمان است . که دیده می شود امروز جهان تنها راه و روش انسان بودن را که همان پندارهای زرتشت بوده است را برای خود برگزیده است و خرافات و عقاید پوچ را به دور ریخته است .



آبشخور:‌هفتمین ققنوس

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد